سازمان های موفق از مدل های شایستگی استفاده میکنند. آنها اهمیت ایجاد فرآیندهایی را برای استخدام، آموزش و برنامه ریزی مسیر شغلی برای کارکنان خود درک کرده و بر آن تاکید میکنند. مدل های شایستگی نه تنها فرآیندهای برنامه ریزی شده و حفظ شده فرآیند استخدام را برای افرادی که در بخش منابع انسانی کار میکنند آسان تر و کارآمدتر میکند، بلکه این فرآیندها همچنین برای کارکنان فعلی مهارت هایی را که برای موفقیت در نقش فعلی و آینده خود نیاز دارند، آسان میکند. به همین دلیل است که اجرای یک مدل شایستگی برای موفقیت و پیشرفت سازمان بسیار مهم است.
یک مدل شایستگی با مجموعه ای از داده ها شروع میشود که معمولاً شامل مهارت ها، توانایی ها و الزامات مورد نیاز برای یک کارمند برای انجام موفقیت آمیز هر موقعیت شغلی است. مجموعه مهارت هایی که یک کارمند یا فرد در حال استخدام به صورت بالقوه دارد شایستگی محسوب میشود و آنها نیز به مدل شایستگی اضافه میشوند.
شرکت ها از مدل های شایستگی برای تصمیم گیری در طول فرآیند استخدام، تصمیم گیری در مورد ابتکارات آموزشی و تصمیم گیری در مورد برنامه ریزی جانشینی استفاده میکنند. البته برای سازمان های بزرگ، به طور معمول خط مشی هایی برای مدیریت وجود دارد که در صورت لزوم با برنامه های آموزشی به مدیران آموزش داده میشود. اما سازمان های کوچکتر باید مدتی را صرف تفکر در مورد شایستگی های مورد نظر و شناسایی گزینه های آموزشی مناسب برای مدیران و سرپرستان کنند. برخی از شایستگی ها به طور طبیعی برای افراد به وجود می آیند در حالی که برخی دیگر نیاز به یادگیری و تمرین دارند.
انواع مختلفی از مدل های شایستگی وجود دارد. البته تشخیص اینکه کدامیک برایتان مناسب است، امری مهم تلقی میشود. یکی از راه های تشخیص اینکه کدام مدل برای اجرا در سازمان شما مناسب تر است، درک این است که هر مدل شایستگی چه کاری انجام میدهد و اینکه کدام مدل با اهداف شرکت شما مطابقت دارد.
اکثر سازمان ها دارای مجموعه ای از مهارت ها هستند که همه کارکنان باید آنها را داشته باشند. با یک مدل شایستگی سازمانی، میتوانید این شایستگی های اصلی و اساسی را درک کرده و پیگیری کنید و به سمت نیروی کاری که هر یک از آن توانایی ها را دارد، تلاش کنید.
یک نمونه از شایستگی اصلی در سراسر شرکت ممکن است این باشد که همه اعضای نیروی کار شما باید مهارت- های ارتباطی اساسی داشته باشند. این شایستگی مشخص میکند که چه چیزی از نظر مهارت های ارتباطی مورد انتظار است و همچنین اهداف یادگیری را برای تسلط بر آن مجموعه مهارت ارائه میدهد.
علاوه بر مدل شایستگی هسته سازمانی در سطح شرکت، شایستگی های عملکردی نیز وجود دارد که برای عملکرد مثبت یک کارمند در مورد فعالیت مورد نیاز است. این شایستگی های عملکرد، اغلب فنی هستند. چند نمونه از شایستگی های عملکردی ممکن است دانستن زبان های برنامه نویسی خاص، مهارت های تجزیه و تحلیل داده ها، مهارت های نگهداری سوابق، مهارت های نوشتن کمک هزینه و غیره باشد. مهارت های موجود در یک مدل شایستگی عملکردی ممکن است در بخش خاصی از شرکت یا سازمان مورد نیاز باشد.
برخلاف مدل شایستگی عملکردی، مدل شایستگی شغلی شامل مجموعه مهارت هایی است که به طور خاص در یک شغل یا نقش مورد نیاز است. این مدل شایستگی به طور دقیق نیازهای لازم برای یک نقش را مشخص میکند که درنتیجه فرد میتواند به بهترین شکل عمل کند. مجموعه مهارت های انتخاب شده معمولاً بر اساس مهارت هایی است که فردی که در آن نقش به خوبی انجام میدهد، قبلاً نشان داده است. شایستگی های شغلی یک فرد در یک بخش ممکن است با دیگری در همان بخش متفاوت باشد.
هنگام استخدام برای نقش های رهبری در سازمان، معمولاً برخی از شایستگی های کلیدی وجود دارد که کاملاً ضروری هستند. مهارت هایی مانند: خود مدیریتی و رشد، مربیگری و راهنمایی یا درک و اجرای اخلاق نمونه هایی از مهارت هایی هستند که هر کسی در یک موقعیت رهبری به آن نیاز دارد تا در نقش خود مؤثر باشد.
برای ارتقای پیشرفت شرکت خود، رهبران باید یک قدم بالاتر باشند و دائماً برای تقویت مهارت های رهبری ارزشمند تلاش کنند. با پیاده سازی مدل شایستگی رهبری، سازمان شما میتواند مطمئن باشد که این شایستگی های کلیدی هم به دست آمده و هم حفظ میشوند.
هر سازمانی متفاوت است. بسته به شرکت شما، ممکن است مناسب باشد که مدل های مختلفی را برای ایجاد مدل شایستگی سفارشی خود بسازید. مهم نیست که کدام نوع (انواع) را برای پیاده سازی انتخاب میکنید، مهم است که مدل (های) شایستگی شما با اهداف و شایستگی های اصلی سازمان همسو باشد.
دلایل مختلفی برای استفاده از مدل های شایستگی در سازمان شما وجود دارد. شرکت های موفق برای راه حلی پایدار برای استخدام، آموزش، برنامه ریزی جانشین پروری و صرفاً افزودن ارزش به نیروی کار خود، تا جایی که ممکن است تلاش میکنند. در ادامه دلایلی را آورده ایم که چرا برای رشد یک سازمان و یا کسب و کار، لازم است مدل های شایستگی تعریف شود:
با مدل های شایستگی، داده ها و تجزیه و تحلیل هایی به دست خواهد آمد که انتخاب کارمند را برای بخش منابع انسانی آسان تر میسازد. زیرا نه تنها شرح وظایف شما دقیق تر و کار کردن با آنها برای استخدام کنندگان آسان تر میشود، استخدام کنندگان همچنین میتوانند بین مهارت های درخواستی و مهارت های کاملاً ضروری تمایز قائل شوند و به آنها این امکان را میدهد تا بهترین افراد را برای مصاحبه انتخاب کنند.
دلایل زیادی وجود دارد که میتوان به طور فعال تنوع و مشارکت در نیروی کار خود را هدف بگیرید. مطالعات نشان میدهد که شرکت هایی که مردان و زنان به طور مساوی در تیم خود حضور دارند، 41 درصد درآمد بیشتری کسب کرده اند. تیم های متنوع نه تنها درآمد بیشتری کسب میکنند، بلکه متفاوت فکر میکنند. با پیشینه های متنوع، نیروی کار متنوع به احتمال زیاد به جای اینکه فقط از یک زاویه به یک مشکل برخورد کند، از چندین زاویه برخورد میکند.
وجود یک مدل شایستگی میتواند به مدیریت کمک کند تا با شفاف سازی چندین عامل کلیدی، از جمله: فرهنگ سازمانی، مذاکره و تسهیل، یادگیری مستمر، پویایی پیچیده گروه و غیره، نیروی کار متنوع تری ایجاد کند.
پس از ایجاد مدل شایستگی، پیشرفت به سمت اهداف و مقاصد سازمان به یک فرآیند بی زحمت تبدیل میشود. مدل های شایستگی میتواند به همه پرسنل سازمان کمک کند تا در یک روند قرار بگیرند و به داده های ارزشمندی که برای تصمیم گیری های روزانه استفاده میشوند، دسترسی پیدا کنند.
برای هر چیزی اولین وجود دارد. بنابراین برخی از افراد برای اولین بار مدیریت یک سازمانی را به دست میگیرند که این میتواند برای آنها بسیار ترسناک باشد! بله برخی از افراد به طور ذاتی مدیر هستند. اما با این حال بیشتر آنها برای توسعه شایستگی های مهم مدیریت، نیاز به کمک دارند.
شایستگی های مدیر میتواند مهارت های مدیریتی را بهبود بخشد و بر رفتار دیگران تاثیر بگذارد. این اثربخشی میتواند تاثیر مثبتی بر روی خط نهایی و آینده سازمان داشته باشد. به همین علت سازمان ها باید الزامات شایستگی را برای تیم رهبری خود تعریف کرده باشند. این اجازه میدهد تا سازمان با یک مدل شایستگی سازگار مدیریت شود.