شایستگیهای Competencies شغلی ویژگیهای خاصی هستند که کارفرمایان یک شرکت به این نتیجه رسیدهاند که برای کارکنان مطلوب است. در طول مصاحبه های شغلی و ارزیابیها، شایستگیها به عنوان معیارهایی استفاده میشوند که ارزیابان میتوانند با توجه به آن، کارجویان را ارزیابی کنند. شایستگیها مهارت نیستند، اگرچه شبیه هم هستند. مهارتها آموخته میشوند، در حالی که شایستگیها ویژگیهای ذاتی یک فرد هستند؛ یعنی ترکیبی از مهارت، دانش و توانایی فرد!
شایستگی های شغلی از کجا آمدهاند؟
از اوایل دهه 1970، پس از اینکه روانشناسان صنعتی و سازمانی دریافتند که آزمونهای سنتی مانند: استعداد تحصیلی و آزمونهای مبتنی بر دانش، موفقیت شغلی را به درستی پیشبینی نمیکنند، کارفرمایان از شایستگیهای شغلی برای کمک به استخدام و مدیریت کارکنان خود استفاده کردهاند. در سالهای بعدی، چارچوبهای شایستگی به بخش پذیرفته شدهای از استخدام و عملکرد معاصر منابع انسانی HR تبدیل شدهاند، و اکنون بخشی از بیشتر رویههای ارزیابیِ کافرمایان را تشکیل میدهند. امروزه بسیاری از کارفرمایان یک چارچوب شایستگی یا مدل شایستگی برای سازمان خود دارند یا در حال برنامهریزی برای معرفی آن هستند. مطالعهای در سال 2015 نشان داد که 89% از «سازمانهای برتر» (سازمانهایی که کارکنان و مدیریت در آنها موفقیتهای بالایی کسب میکنند)، شایستگیهای اصلی برای همه نقشها تعریف کردهاند.
انواع شایستگی های شغلی
یکی از بزرگترین چالشهایی که ممکن است یک شرکت در استخدام با آن مواجه شود، شناسایی شایستگیهای کارکنان در وهله اول است. البته اغلب بیان کردن آنچه کارکنان برای موفقیت باید داشته باشند با کلمات دشوار است. شایستگیها معمولا به سه دسته تقسیم میشوند:
- شایستگی های رفتاری Behavioral competencies. بیانی از مهارتهای نرمتر درگیر در عملکرد یک کارمند. شایستگیهای زیر، همگی زیرمجموعه شایستگیهای رفتاری است:
- کار گروهی Teamwork: توانایی انجام کار تیمی از شایستگیهای حیاتی است که سازمانها هنگام استخدام کارمند به دنبال آن هستند. یک سازمان مجموعهای از افراد است و فردی که استخدام میشود باید در یک تیم کار کند و برای فرد بسیار مهم است که خود را به خوبی تطبیق دهد و همراه تیم کار کند.
- حل مسئلهProblem Solving: هر کارمندی هنگام کار در یک سازمان با مشکلات دیگری مواجه میشود. این موضوع بسیار مهم است که شخص چگونه با آن مشکلات برخورد میکند. مشکلات ممکن است بین همکاران و در هر مورد دیگر رخ دهد. اینکه فرد چقدر به طور موثر مشکل را حل میکند، ارزش زیادی دارد. سازمانها نیاز به حل مشکلات توسط پرسنل خود نیز دارند.
- نتیجهگرایی Consequentialism: کارمندان باید بدانند که چگونه اهداف تعیین کنند و برای رسیدن به آنها تلاش کنند. یک کارمند نتیجهگرا برای دستیابی به نتایج سخت کار میکند و دیگران را برای انجام همین کار ترغیب میکند. سازمانها نیز به دنبال نتایج و شاخصهای عملکرد هستند.
- ارتباط موثر effective communication: همه مشاغل مستلزم برقراری ارتباط خوب هستند. ارتباط صرفا در مورد کلمات گفتاری نیست، بلکه به سرعت در رفتار یک فرد است. بنابراین، این یکی از حیاتیترین شایستگیهای شغلی است و همه سازمانها به طور کامل بررسی میکنند که آیا کارجو مهارتهای ارتباطی برای موفقیت در کار را دارد یا خیر.
— پیشنهاد میکنیم بخوانید: تجزیه و تحلیل شغلی چگونه است؟
شایستگی های تکنیکال یا مهارت محور. معمولا به استفاده مؤثر از سیستمهای فناوری اطلاعات و رایانه ها یا هر مهارت سخت لازم برای یک نقش شغلی مربوط میشود. برخی از شایستگیهای تکنیکال که کارفرمایان به دنبال آن هستند عبارتند از:
- مهارتهای عمومی کامپیوتر
- زبانهای برنامه نویسی
- هوش مصنوعی
- امنیت سایبری
- رسانههای اجتماعی
- نرمافزار حسابداری
- نرمافزار طراحی
- سیستمهای تولید محتوا
- نرمافزار ویدئو
- سئو (بهینهسازی موتور جستجو)
- تجزیه و تحلیل ترافیک گوگل
- مهارتهای بازاریابی و نرمافزار
- ریاضی
- مهارتهای تحقیق و توسعه R&D
شایستگیهای رهبری Leadership competencies . این شامل بیان ویژگیهایی که یک رهبر خوب را میسازد و به رفتارهای قابل اندازهگیری تبدیل میشود، اشاره دارد. برخی از شایستگیهای شغلی رهبر روانشناسی صنعتی و سازمانی، شامل موارد زیر میشود:
- انگیزه دادن: برای اینکه یک رهبر موفق باشد، باید اطرافیان خود را برای دستیابی به دستاوردهای بیشتر تشویق کند، راه بیشتری را طی کند و در کار خود بهتر عمل کند. این انگیزه فراتر از تشویق کلامی است. ایجاد استقلال بهتر و کار مولد برای کارکنان کلید حفظ انگیزه بالا است.
- مثبت اندیشی: در هر محیط کاری، مثبت اندیشی میتواند حمایت اضافی مورد نیاز کارکنان را در مواقع پر استرس فراهم کند. مهارتهای عالی در همدلی و دوستی، و همچنین توانایی مدیریت موثر تعارض و استرس، شاخصهای خوبی برای رهبری مثبت هستند.
- خلاقیت: راه حل همیشه یک خط مستقیم نیست. به همین دلیل برای رهبران حیاتی است که در پاسخهایشان خلاقیت داشته باشند. یک رهبر از انتخاب مسیری که کمتر استفاده میشود هراسی ندارد.
- امانتداری: اگر کارمندان احساس ناراحتی کنند، اعتماد بین رهبر و تیم شکسته میشود. اعتماد به رهبر تیم، برای صداقت و مسئولیت پذیری در محیط کار مفید است.
تفاوت مهارت ها و شایستگی های مدیریتی در چیست؟
با توجه به اینکه مهارتها Skills با شایستگیها Competencies متفاوت هستند، ممکن است از همه کارکنان یک شرکت انتظار رود که برخی از شایستگیهای اولیه یکسان برای انجام اصول اولیه نقشهای خود را داشته باشند، حتی اگر مجموعه مهارتهای مورد انتظارشان متفاوت باشد. به اینها شایستگی های آستانه میگویند. چه یک مدیر دفتر یا یک وکیل در یک شرکت حقوقی، همه کارکنان باید درک اساسی از صنعت، خدمات شرکت و نحوه عملکرد شرکت داشته باشند. همچنین اعضای یک سازمان، باید در استفاده از کامپیوتر و برقراری ارتباط مهارت داشته باشند. سپس این شایستگیهای آستانه با شایستگیهای بیشتری همراه میشوند که ممکن است بهطور خاص برای نقشهای خاص طراحی شوند.
تفاوت بین مهارت های شغلی و شایستگی های شغلی چیست؟
تعریف «مهارت» و «شایستگی» در ظاهر بسیار شبیه به هم است. هر دوی آنها به توانایی انجام کاری خوب مربوط میشوند. با این حال، تفاوتهای ذاتی در نحوه استفاده از این دو اصطلاح توسط استخدامکنندگان وجود دارد: مهارتها بدون شک در هنگام استخدام برای یک موقعیت جدید یا ارزیابی قابلیت های کارکنان فعلی مهم هستند. با این حال، آنها به تنهایی برای ارزیابی اینکه آیا یک فرد در یک نقش موفق خواهد بود یا خیر، کافی نیستند. بنابراین، اینجاست که شایستگیهای شغلی وارد میشوند.
چند تفاوت اساسی بین مهارت های شغلی و شایستگی های شغلی
- مهارت توانایی انجام کاری است، در حالی که شایستگیها در مورد رفتار هستند. همانطور که عمل جراحی قلب باز را یاد میگیرید، تمیز کردن پنجره را یاد میگیرید. اینها مهارت هستند. شایستگیها مشخص میکند که فرد چگونه مهارتهایی را که دارد انجام میدهد. به عنوان مثال، 10 نفر ممکن است در برنامهنویسی کامپیوتر مهارت داشته باشند، اما شاید تنها پنج نفر به روشی کار کنند که با فرهنگ شرکت مطابقت داشته باشد. این ممکن است احترام به مدیریت، کارآمد بودن، مدیریت زما و عضوی موثر در تیم باشد.
- مهارتها خاص هستند، در حالی که شایستگیها گسترده هستند. شایستگیها به ما میگویند که موفقیت چگونه است. آنها توانایی و دانش را با مهارتهای مورد نیاز ترکیب میکنند. به عنوان مثال، یک جراح قلب باز بااستعداد که نسبت به تیم خود بیادب است، به بستگان بیمار اخبار بد را به شیوهای غیرمنتظره میدهد و با مطالعه آخرین پیشرفتهای صنعت پزشکی همراه نیست، در این شغل موفق تلقی نمیشود. در مجموع شایستگیهای خاص و چندلایه به کارفرمایان و استخدامکنندگان معیارهای روشنی برای هر عنصر (مهارتها، دانش، توانایی) میدهد که میتواند در مصاحبه، آزمونها و عملکرد حین کار برای تعریف موفقیت یا موفقیت بالقوه در یک نقش استفاده شود.
شایستگی های شغلی و روانشناسی صنعتی و سازمانی اینجا مکث
امروزه استفاده از شایستگیهای شغلی در ایران، به شرکتها این امکان را داده است تا افرادی را استخدام کنند که عملکرد خوبی دارند و برای شرکت مناسب هستند. به کمک شناسایی شایستگیهای شغلی، هر شرکتی میتواند کارمندانی را استخدام کند که نشان دهند شایستگیهای کلیدی را دارند که تضمین میکند برای شرکت مفید هستند و به موفقیت آن کمک میکنند. از این رو مرکز روانشناسی صنعتی سازمانی ایتجا مکث رزومه بسیار خوبی در زمینه ارائه خدمات گسترده به شرکت ها و سازمانها دارد.
نویسنده: بیتاپیربوداقی
منابع: springworks.in و wikijob.co.uk