فرسودگی شغلی یا کار زدگی، یک سندرم روانشناختی است که در پاسخ به فشارهای روانی مزمن هیجانی و بین فردی در محل کار ایجاد میشود که عملکرد فردی و اجتماعی را مختل میکند. در حالی که برخی از افراد ممکن است شغل خود را در نتیجه فرسودگی شغلی ترک کنند، برخی دیگر ممکن است به کار خود ادامه دهند، اما حداقل عملکرد را خواهند داشت. این کاهش کیفیت کار و سلامت جسمی و روانی میتواند عواقب زیادی نه تنها برای فرد، بلکه برای همه افرادی که تحت تاثیر آن شخص هستند، داشته باشد.
فرسودگی شغلی چیز سادهای نبوده و باعث میشود که فرد برای کنار آمدن با بار اضافی کار، از نظر احساسی و شناختی از کار فاصله بگیرد. در ابتدا فرسودگی شغلی با استفاده از مطالعه تجارب افراد گوناگون از کار کردن بود. این مطالعات به صورت تدریجی یک الگویی از فرسودگی شغلی را نشان داد که در پاسخ به فشار روانی دائمی در محل کار داده شد. سه بعد کلیدی این پاسخ عبارتند از:
اهمیت این مدل سه بعدی این است که به وضوح تجربه فشار فردی را در بافت اجتماعی محل کار قرار می دهد و شامل تصور فرد از خود و دیگران می شود.
پیشنهاد میکنیم بخوانید: روانشناسی صنعتی و سازمانی چیست؟
اجبار برای اثبات خود احتمالاً یکی از اولین مراحل فرسودگی شغلی است. در این مرحله فرد دارای ویژگیهای زیر است:
افراد در این مرحله ممکن است با انجام وظایف بیش از حد و فدا کردن زمان شخصی برای پیشرفت شغلی، تلاش کنند تا شایستگی خود را اثبات کنند.
در این مرحله، حجم کاری یک فرد ممکن است غیرقابل کنترل شود و فرد احساس میکند مجبور است علیرغم خستگی جسمی و روانی به کار ادامه دهد. حتی ممکن است فرد هنگام استراحت یا شرکت در فعالیتهای اوقات فراغت احساس گناه کنند و به جای آن باید کار کنند.
در این مرحله، یک فرد آنقدر غرق در کار شده که برای مراقبت از خود یا نیازهای اولیهاش تلاش چندانی انجام نمیدهد. ممکن است یک فرد آنقدر در کار وسواس پیدا کرده باشد که برای نیازهای خود یا سلامتی خود وقت نداشته باشد.
این مرحله از فرآیند فرسودگی شغلی به معنای روند تدریجی عدم تحمل دیگران است. در اینجا فرد تحریکپذیر شده و رفتارهای مضطرب را نشان میدهند. در این مرحله، تعامل اجتماعی ممکن است دشوار شود و زندگی اجتماعی فرد نیز ممکن است در این مرحله دچار مشکل شود.
افراد در این مرحله علائم عدم تحمل، پرخاشگری و خصومت را در محل کار یا زندگی حرفهای نشان میدهند. فرد ممکن است فکر کند همکارانش بیکفایت یا کاملا ناآگاه هستند. این یکی از مضرترین مراحل فرسودگی شغلی است.
همچنین ممکن است احساس کنند زمان محدود است و فشار فزایندهای را به دلیل کمبود زمان برای تکمیل کار و زندگی روزمره احساس کنند.
در طول این مرحله از فرآیند فرسودگی شغلی، افراد ممکن است برای فرار از استرس کار، شروع به کنارهگیری از دوستان و خانواده کنند. به عنوان مثال، آنها ممکن است با لغو برنامهها، نادیده گرفتن متون و اجتناب از تماس اجتماعی احساس آرامش کنند.
در این مرحله، دوستان و خانواده ممکن است متوجه تغییراتی در رفتار فرد شوند. تغییرات رفتاری میتواند بسیار نگرانکننده باشد. تغییرات رفتاری میتواند شامل موارد زیر باشد:
گسستگی و جداشدگی اغلب نشانههای اضطراب شدید است و افراد احساس میکنند از احساسات و افکار خود دور شدهاند. فرد همچنین ممکن است احساس کند که در یک جهانی زندگی میکند که دیگر آشنا نیست. جداشدگی اغلب از احساس درماندگی، گناه و شرم ناشی میشود. فرد همچنین ممکن است نیازهای خود را تشخیص ندهد.
کسانی که از پوچی و افسردگی رنج میبرند ممکن است احساس کنند که دیگر هیچ احساس یا هدفی در زندگی ندارند و در بلند شدن از رختخواب یا درگیر شدن در فعالیتهایی که زمانی از آنها لذت میبردند مشکل داشته باشند. بسیاری در این مرحله ممکن است به دنبال اشکال دیگری از رضایت باشند، مانند: پرخوری یا سومصرف الکل و…. باشد.
آخرین مرحله فرسودگی شغلی میتواند منجر به فروپاشی روحی یا جسمی شود. در این مرحله، فرد احتمالاً دچار خستگی جسمانی، سردرگمی ذهنی و بیحسی عاطفی میشود. همچنین برای افراد در این مرحله معمول است که به بیماریهای جسمی مختلفی مانند آریتمی قلبی یا تشدید بیماریهای جسمی خود مبتلا شوند.
خوشبختانه، فرسودگی شغلی را میتوان با درمان مناسب مدیریت و درمان کرد. مرخصی گرفتن از محل کار، درگیر شدن در فعالیتهای مراقبت از خود و جستجوی کمک حرفهای میتواند راهی عالی برای عوض کردن شرایط و قرار گرفتن در مسیر درست باشد. برای بهبود فرسودگی شغلی خود میتوانید:
منابع: