امروزه رضایت کارکنان به یکی از جنبه های پیچیده برای اکثر مدیران و رهبران تبدیل شده است تا جایی که اغلب مدیران به دنبال راههایی برای افزایش رضایت کارکنان خود هستند. این امری کاملا طبیعی است که روانشناسی صنعتی و سازمانی راهی برای برطرف کردن اینگونه مشکلات است. به همین دلیل یافتن راههای نوآورانه برای به حداکثر رساندن رشد و عملکرد کارکنان میتواند چالش برانگیز باشد. البته ممکن است روش های سنتی مانند پاداش های مالی همچنان اثر بخش باشد، اما این مدل مشوق ها، برای ایجاد رضایتی پایدار در کارمندان کافی نیستند. نکته اینجاست که رضایت کارکنان به عوامل مهم دیگری نیز بستگی دارد که ربطی به سود مالی ندارد! اینکه کارمندان بدانند به عواملی که به عنوان عضوی از یک تیم، باارزش هستند و به خاطر مشارکتشان از آنها قدردانی میشود، بسیار بالاتر از پیشنهاد ترفیع یا افزایش حقوق موجب افزایش رضایت میشود. در محیط کسب و کار فعلی، مدیران باید به کارکنان خود انگیزه بدهند و موجب به چالش کشیدن آنها در مسیر روشهای جدید و معنادار شوند.
درگیر نگه داشتن کارکنان، در عین حال اطمینان از اینکه آنها به اندازه کافی قدرت دارند تا از محدوده آسایش خود خارج شوند تا به رشد حرفهای برسند، مستلزم چندین استراتژی حیاتی است که مدیران میتوانند از آنها استفاده کنند:
یک رهبر قوی موجب ایجاد سنگ بنای نوآوری، تغییرات مثبت و پیشرفت در عملکرد میشود. رضایت و انگیزه کارکنان در درجه اول به حمایت رهبری بستگی دارد. رهبران مشوق همواره تلاش میکنند تا با کارمندان خود همکاری نزدیکی داشته باشند و به جای نظارت در پروژهها همکاری میکنند. رهبران موثر درک میکنند که برای تاثیرگذاری مثبت بر کارمندان باید الگو باشند. به عبارتی دیگر، آنها استانداردهای قوی مسئولیت پذیری را برای خود تعیین میکنند و دیگران را تشویق میکنند که از آنها پیروی کنند. علاوه بر این، آنها چشم اندازی روشن برای آینده کسب و کار خود دارند و این دیدگاه را با کارمندان خود به اشتراک میگذارند و آنها را تشویق میکنند تا بخشی از اهداف و رویاهای خود باشند. به همین دلیل میتوان گفت کارکنانی که تحت رهبری با انگیزه، کاریزماتیک، خودانگیخته و حامی کار میکنند، رضایت شغلی بیشتری را تجربه میکنند.
شاید یکی از محبوبترین روشها برای رضایت کارکنان، برنامه های آموزشی باشد. کسب و کارها میتوانند آموزش های کلیدی را به کارمندان ارائه دهند تا فرصتهایی را برای رشد و توسعه دانش و مهارتهای صنعت خود فراهم کنند. این کار نه تنها موجب عملکرد بهتر پرسنل میشود، بلکه در نهایت رضایت شغلی را به شدت افزایش میدهد. البته این برنامهها و دورههای آموزشی باید در موضوعات مرتبط ارائه شوند. مؤلفههای کلیدی آموزش شغلی که همگی برای رضایت شغلی مهم هستند، شامل:
سازمانها میتوانند از نرمافزار آموزش کارمندان و کارکنان برای کاهش هزینههای ایجاد دوره و صرفهجویی در زمان برای دسترسی بیشتر به موارد استفاده کنند. نرمافزارهای آموزشی برای کارکنان و دورههای آنلاین، میتواند به آسانی به شرکتها اجازه دهد تا با ارائه آموزشها و دورههای مرتبط، با کارکنان خود درگیر شوند تا به آنها در بهبود و افزایش عملکرد شغلی کمک کنند.
ارتباط موثر یکی از مهارتهای کلیدی بین فردی است که بر همه چیز از پویایی روابط در یک شرکت گرفته تا خلاقیت نیروی کار تاثیر میگذارد. برای افزایش رضایت و مشارکت کارکنان و کمک به افراد با انگیزه، باید فرهنگِ محیطِ کار سالم ایجاد شود. چرا که پرورش چنین فرهنگ سازمانی به اشتراک گذاری اطلاعات، ایده ها، افکار و عقاید، بدون هیچ گونه محدودیت یا تبعیضی را تشویق میکند. مدیران باید کارکنان را تشویق کنند تا آزادانه نظر خود را در جلسات بیان کنند و از آنها برای تبدیل شدن به بخشی از فرآیند تصمیمگیری استقبال کنند. این کار موجب میشود تا همه کارمندان احساس ارزشمندی کرده و این اطمینان را داشته باشند که نظرات و ایدههای آنها شنیده میشود. البته توجه داشته باشید که همانطور که ارتباطات کارمندان با رهبر تقویت میشود، ارتباطات کارمند به کارمند نیز باید تشویق شود تا اطلاعات و ایده ها به راحتی جریان یابد.
به رسمیت شناختن تلاشهای کارکنان و اطلاع دادن به آنها که از کمک های آنها قدردانی میشود ضروری است. یکی از راه های نشان دادن قدردانی و ایجاد تشویق و انگیزه بیشتر برای کارکنان، ارائه یک برنامه پاداش است. برنامه پاداش به عنوان چیزی بیش از یک انگیزه ساده برای کارمندان برای تلاش بیشتر و عملکرد بهتر عمل میکند. این به آنها اجازه میدهد تا در فرآیند به حداکثر رساندن نقاط قوت و به حداقل رساندن نقاط ضعف خود درگیر شوند. البته باید توجه داشت که انتظار افزایش مشارکت از طریق برنامه پاداش در سطح فردی، بیارزش است زیرا تنها توسعه شخصی و حرفهای را تشویق میکند. علاوه بر این، هدایای شرکتی و برگزاری جشن های مناسبتی نیز میتواند انگیزه ایجاد کند.
هدف گذاری SMART یکی از مدل های عالی برای اطمینان حاصل کردن از این است که همه کارمندان در مورد کارهایی که باید انجام شوند و چه کمک هایی برای رسیدن به اهداف باید انجام دهند، اتفاق نظر دارند. استراتژی هدفگذاری SMART در نظر دارد که اهدافی که برای کارمندان تعیین میشود ویژگی های زیر را دارا باشد:
برای آنکه اهداف قابل دستیابی و بر طبق مدل SMART باشند میتوان آنها را به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت تبدیل کرد. اهداف قابل دستیابی با یک برنامه به وضوح تعریف شده و یک چارچوب زمانی مناسب، راحتتر به انجام میرسند زیرا همه در مورد آنچه باید تکمیل شود، هم نظر هستند. با تعیین اهداف دست یافتنی همراه با همه عوامل ذکر شده در بالا، مدیران میتوانند اطمینان حاصل کنند که ضمن افزایش رضایت کارکنان خود، آنها را درگیر و با انگیزه نگه میدارند و در نتیجه کارایی سازمان را در کل بهبود میبخشند.
به یاد داشته باشید برای آنکه بدانید چه میزان در افزایش رضایت کارکنان موفق عمل کردهاید، تنها انجام راهبردهای بالا کافی نیست! به عبارتی دیگر بهتر است رضایت پرسنل را به طور منظم مورد ارزیابی و بررسی قرار دهید. بسیاری از سازمانهای کوچک و بزرگ، سالانه یا دوسال یکبار، نظرسنجیهایی را در راستای سنجش رضایت کارکنان انجام میدهند. آنها سوالاتی از جنبه های مختلف محیط کاری مانند: کار تیمی، بازخورد، اطلاعات، تعادل کار و زندگی، رابطه کاری، خود ارزیابی و غیره مطرح میکنند. البته مشخص کردن دقیق آنچه که در نظرسنجی ها مورد بررسی قرار گرفته میشود، کمی دشوار است. چرا که فرهنگ کار از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است، بنابراین نظرسنجی ها را می توان براساس فرهنگ یک سازمان طراحی کرد. یکی از مزیت های این کار بازخورد گرفتن رهبر سازمان از کارمندان خود است. فرض کنید مدیریت میتواند یک جعبه پیشنهاد کارمندان را برای شنیدن انتقادات کارمندان به صورت ناشناس قرار دهد.کارمندان میتوانند هر پیشنهاد سادهای را که میخواهند ارائه کنند یا هر چیزی را که آزارشان میدهد بنویسند. در حقیقت این همان کاری است که نظرسنجی ها انجام میدهند. یکی از روشهای ارزیابی دیگر، بررسی یک به یک است. این موضوع میتواند در شناخت نارضایتی کارکنان و ویژگیهای آن بسیار موثر باشد. به این ترتیب مدیریت میبیند که آیا آنها از شغل خود راضی هستند یا خیر. این به کارمندان اجازه میدهد تا در مورد نارضایتی، آرزوها و اهداف خود صحبت کنند. این باعث ایجاد رضایت و مشارکت و انتظارات کارکنان از سازمان میشود.